زندگی و حکومت جهانی آن حضرت
حضرت ولى عصر (عج) روز پانزدهم ماه شعبان سال 255 هجرى قمرى به دنیا آمد،(1). پدرش ابا محمد حضرت امام حسن عسکرى (ع) است که در سال 260 هجرى قمرى به شهادت رسید،(2). مادر حضرت ولى عصر (ع) بانوئى است بنام ریحانه که به او «نرگس»، «سوسن» و «صیقل» گفته مىشود،(3). حضرت ولى عصر (ع)، تا سال 260 هجرى قمرى تحت تربیت و سرپرستى پدر بزرگوارش مىزیست و در همان زمان از مردم پنهان نگهداشته مىشد و جز خواصّى از شیعیان امام حسن عسکرى (ع)، کسى با آن حضرت ملاقات نداشت. حتى امثال ابو هاشم جعفرى که از خواصّ امام حسن عسکرى است از وجود آن حضرت بى خبر بودند. ابو هاشم مىگوید: به ابا محمد حضرت امام حسن عسکرى (ع) گفتم: جلالت تو مانع پرسش من است. آیا مىتوانم سؤالى بکنم؟ امام فرمود: بپرس. گفتم: سرورم آیا شمافرزندى دارید؟ فرمود: دارم. گفتم: اگر حادثهاى پیش آمد، او را در کجا ببینم؟ فرمود: در مدینه،(4).
یکى از کسانى که حضرت ولى عصر را دیده است، ابو عمرو عثمان بن سعید است. عبدالله بن جعفر حمیرى مىگوید: من و ابو عمرو نزد احمدبن اسحاق رفتیم. وقتى همه اجتماع کردیم، احمد بن اسحاق به من اشاره کرد که درباره جانشین حضرت ابا محمد امام حسن عسکرى (ع) از ابو عمرو بپرسم. به ابو عمرو گفتم: اى ابا عمرو مىخواهم از چیزى سؤال بکنم که در آن شکى ندارم چون اعتقاد من و دین من این است که کره زمین از حجت خدا خالى نمىماند ولى مىخواهم اطمینان خاطر پیدا کنم و یقینم بیشتر گردد همانطورى که حضرت ابراهیم از خداوند خواست که به او کیفیت زنده کردن مردهها را نشان بدهد و خداوند به او گفت: مگر ایمان نیاوردى و او جواب داد: چرا، مىخواهم قلبم مطمئن شود و احمد بن اسحاق به من گفته است که روزى از حضرت اباالحسن امام هادى (ع) پرسیدم: با چه کسى رفت و آمد کنم و دینم را از او بگیرم و حضرت امام هادى (ع) گفته است ابو عمرو مورد اعتماد من است و هر چه او گفته من گفتهام و همچنین احمد بن اسحاق گفت: از حضرت امام حسن عسکرى پرسیدم: از چه کسى احکام دین خود را بگیرم و آن حضرت فرمود: ابو عمرو و پسرش مورد اعتماد من است. آنان از من هر چه براى شماگفتند، درست گفتهاند. تو پیرو آنان باش و هر چه مىگویند اطاعت کن که هر دو مورد اعتماد من هستند. این، گفتار دو امام درباره توست. وقتى ابوعمرو حرفهاى مرا شنید به سجده افتاد و گریست. پس از آن گفت: سؤالت را بگو. گفتم: آیا شما جانشین حضرت امام حسن عسکرى (ع) را دیدهاى؟ فرمود: به خدا قسم دیدهام گفتم: یک سؤال دیگر مانده است. گفت: بگو. گفتم: نامش چیست؟ گفت: سؤال از نام او بر شما تحریم شده است و این دستور خود حضرت است نه دستور من زیرا خلیفه چنین مىپندارد که حضرت امام حسن عسکرى وفات یافته و فرزندى ازخود به جاى نگذاشته است و میراثش تقسیم شده است. او مىپندارد خانواده امام حسن عسکرى (ع) در بدر شدهاند و کسى را ندارند. اگر اسم حضرت به زبانها بیفتد، تعقیبش مىکنند. پس از خدا بترسید و از این موضوع دست بردارید،(5).
این ابو عمرو و پسرش هر دو از جانشینهاى مخصوص حضرت ولى عصر (ع) هستند.
حضرت ولى عصر (ع) پس از شهادت پدرش، دیگر جز نواب خاصه کسى با او ملاقات نمىکرد مگر در موارد استثنائى. و از آن زمان که حضرت امام حسن عسکرى (ع) به شهادت رسیدند، غیبت امام زمان (ع) شروع شد.
حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمود: براى قائم آل محمد (ص) دو غیبت در پیش است. یکى از آن دو کوتاه است و دیگرى طولانى است. در غیبت کوتاه مدت، فقط خواص شیعه از جاى آن حضرت آگاهند و در غیبت طولانى خواصّ موالى از جاى آن حضرت باخبر هستند،(6).
آن حضرت در غیبت صغرى چهار نفر جانشین داشتند که به «نواب اربعه» معروفند: عثمان بن سعید عمرى، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختى و على بن محمد سمرى.
غیبت صغرى از سال 260 هجرى قمرى شروع و در سال 329 خاتمه یافت. و غیبت کبرى از 329 شروع و تا وقتى که خداوند بخواهد ادامه خواهد یافت،(7) در غیبت کبرى، حضرت ولى عصر نایب خاصّ ندارد و هر کس ادعاى نیابت خاص کند، در ادعاى خود کاذب است.
در روایات زیادى آمده است که حضرت ولى عصر (ع) پس از پایان غیبت کبرى ظهور و جهان را پر از عدل خواهد کرد. براى ملاحظه روایات مربوط به این موضوع به کتاب «منتخب الاثر» نوشته آیةالله صافى مراجعه کنید. در ص 247 باب 25 کتاب یاد شده از مآخذ گوناگون روایات راآورده است.
هم پیامبر اسلام (ص)، هم فاطمه زهرا (س) و هم امامان معصوم (ع) به وجود حضرت مهدى بشارت دادهاند. به علاوه شیعه و اهل سنّت هم به وجود حضرت مهدى (ع) معتقد هستند. برخى از روایات اهل سنت به این صورت است:
پیامبر اکرم (ص) فرمود: لا تذهب الدنیا حتى یملک العرب رجل من اهل بیتى یواطىء اسمه اسمى جهان به پایان نمىرسد تا مردیاز اهلبیتم که همنام من است بر عرب حکومت کند»،(8).
پیامبر اکرم فرمود: المهدى منّا اهل البیت یصلحه الله فى لیله مهدى از خاندان ما است و خداوند کار او را یک شبه روبراه مىکند»،(9).
رسول خدا فرمود: افضل العباده انتظار الفرج،(14).
وظیفه منتظر امام زمان (ع) این است که مانند یک منتظر واقعى زندگى کند. وقتى انسان حقیقتا منتظر کسى باشد تمام رفتار و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتب مىکند، وسایل پذیرایى را آماده مىکند و با لباس مرتب و چهرهاى شاداب در انتظار مىماند. چنین کسى مىتواند ادعا کند که منتظر میهمان بوده است. اما کسى که نه خانه را مرتب کرده است و نه وسایل پذیرایى را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزى پوشیده است و نه اصلًا به فکر میهمان است اگر ادعا کند که در انتظارمیهمان بوده همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافهگویى او خواهند خندید.
لاف عشق و گله از یار زهى لاف دروغ عشق بازان چنین مستحق هجرانند
بنابراین انتظار قبل از آنکه از ادعاى انسان فهمیده شود از رفتار و کردار او فهمیده مىشود. نمىتوان هر کسى را که ادعاى دوستى و ولایت امام زمان را دارد در شمار دوستان و منتظران او قلمداد نمود. آرى «مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطاربگوید».
با چنین توضیحى روشن است که یک منتظر واقعى امام زمان باید رفتارش به گونهاى باشد که هر لحظه منتظر ظهور امام زمان (ع) باشد. یعنى در هر لحظه که این خبر را به او بدهند خوشحال شود و آماده باشد براى یارى امام زمان با مال و جان خویش جهاد نماید و خود را درراه آن حضرت فدا نماید. بنابراین یک منتظر واقعى اهل گناه و دلبستگى به دنیا نیست چرا که چنین کسى نمىتواند از وابستگىها و دلبستگىها و آلودگىها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمان (ع) باشد.
ترسیم تفصیلى عصر ظهور امکانپذیر نیست اما به صورت فشرده به سیماى کلى آن اشاره مىکنیم:
روایات حاکى از این است که انقلاب و حرکت ظهور حضرت مهدى (عج) بعد از فراهم شدن مقدمات و آمادگىهاى منطقهاى و جهانى از مکه آغاز مىگردد. آنگاه در سطح جهان نبردى سخت میان غربىها و ترکان و یا هواداران آنها به وجود مىآید تا جایى که منجر به جنگ جهانى مىگردد. اما در سطح منطقه دو حکومت هوادار حضرت مهدى (عج) در ایران و یمن تشکیل خواهد شد که یاران ایرانى آن حضرت مدتى قبل از ظهور، حکومت خویش را تأسیس نموده و درگیر جنگى طولانى مىشوند که سرانجام در آن پیروز مىگردند. اندک زمانى پیش از ظهور آن بزرگوار شعیب بن صالح در یمن قیام مى کند و سید خراسانى در ایران و هر دو زمینه سازى براى ظهور امام زمان مى کنند و در برخى روایات خروج شعیب بن صالح از سمرقند بیان شده است(18)
اما یاران یمنى وى، قیام و انقلاب آنان چند ماه پیش از ظهور حضرت بوده و ظاهرا ایشان در سامان بخشیدن به خلاء سیاسى که در حجاز به وجود مىآید همکارى مىنماید.
از جمله نشانههاى ظهور حادثهاى است که میان دو حرم مکه و مدینه رخ مىدهد. در این هنگام نشانههاى ظهور حضرت مهدى (عج) آشکار شده و شاید بزرگترین نشانه آن، نداى آسمانى است که به نام او در 23 ماه رمضان شنیده مىشود پس از این نداى آسمانى حضرت مهدى (عج) به طور سرى با برخى از یاران خود ارتباط برقرار مىنماید. درباره آن بزرگوار در سراسر گیتى سخن بسیار به میان آمده و نام وى زبانزد همگان گشته و محبتش در دلها جاى مىگیرد.
دشمنان از حضور آن حضرت بیمناک شده و مىکوشند تا وى را یافته و از میان بردارند ازاینرو سپاهى وارد مدینه گشته و به هر مرد هاشمى که دست یابند او را دستگیر و یا مى کشند و یا به زندان مىاندازند آن حضرت با برخى از یاران خود در مکه تماس گرفته تا این که قیام خویش را در شب دهم محرم بعد از نماز مغرب و عشاء از حرم شریف مکى آغاز مىکند و پس از درگیرى بر مکه تسلط مىیابد. در صبح روز دهم محرم حضرت مهدى (عج) پیام خود را به زبانهاى مختلف به تمام جهان ابلاغ مىکند و ملل دنیا را به یارى خویش دعوت کرده، اعلام مىدارد که در مکه باقى خواهد ماند تا معجزهاى که جد گرامىاش حضرت رسول (ص) وعده فرموده محقق شود و آن فرو رفتن لشکریان سفیانى به زمین است که براى درهم شکستن حرکت آن حضرت راهى مکه مىشوند.
آن حضرت پس از این معجزه با سپاه خود که متشکل از ده و اندى هزار تن است از مکه رهسپار مدینه مىشود و پس از نبردى با نیروهاى دشمن مستقر در آنجا، مدینه را آزاد ساخته آنگاه با آزادسازى دو حرم مکه و مدینه فتح حجاز و تسلط بر منطقه خاتمه مىیابد. وى پس از پیروزى بر حجاز راهى جنوب ایران مىشود و در
آنجا با سپاه ایران و تودههاى مردم آن سامان به رهبرى خراسانى برمىخورد. آنان با او بیعت کرده و با همرزمى یکدیگر با قواى دشمن در بصره به پیکار مىپردازند که سرانجام به پیروزى بزرگ و آشکارى دست مىیابند. سپس امام (عج) وارد عراق گردیده واوضاع داخلى آنجا را پاکسازى مىکند و با درگیرى با بقایاى نیروهاى سفیانى و گروههاى متعدد شورش آنها را شکست داده و به قتل مىرساند. آنگاه عراق را مرکز حکومت و کوفه را پایتخت خود قرار مىدهد و بدینسان یمن، حجاز، ایران، عراق و کشورهاى خلیجفارس یکپارچه تحت فرمانروایى آن حضرت درمىآید. بعد از آن جنگهایى با ترکان و یهودیان صورت مىپذیرد که در هر دو پیروزى از آن حضرت (عج) است. غربیان مسیحى از این وقایع سخت نگران شده و با حضرت اعلان جنگ مىکنند ولى ناگاه حضرت عیسى مسیح (ع) از آسمان به قدس شریف فرود آمده و با سخنان خویش جهان و به ویژه مسیحیان را مورد خطاب قرار مىدهد. فرود آمدن حضرت عیسى (ع) براى جهان علامت و نشانهاى است که موجب شادى مسلمانان و ملتهاى مسیحى خواهد گردید.
به نظر مىرسد که حضرت مسیح (ع) میان حضرت مهدى (ع) و غربىها وساطت نموده و قرارداد صلحى به مدت هفت سال میان دو طرف بسته مىشود. اما غربىها بعد از دو سال پیمان صلح را مىشکنند، لذا رومیان در یک هجوم ناگهانى با نزدیک به یک میلیون سرباز به سرزمین شام و فلسطین یورش مىآورند. نیروهاى اسلام رویاروى آنها قرار گرفته و حضرت مسیح (ع) موضع خود را هماهنگ با حضرت مهدى (عج) اعلام داشته و پشت سر وى در قدس نماز مىگذارد. دراین جنگ مسلمانان پیروز مىشوند. سپس غرب توسط امام فتح مىگردد. پس ازفتح و اسلام آوردن بیشتر مردم آن سامان، حضرت مسیح (ع) رحلت نموده و حضرت مهدى (عج) و مسلمانان بر پیکر او نماز مىگذارند. سپس پیکر پاک او را با پارچهاى که دستبافت مادرش مریم صدیقه (ع) است کفن نموده و در جوار مزار شریف مادرش در قدس به خاک مىسپارد.
پس از این فتوحات حضرت مهدى (عج) براى تحقق بخشیدن به اهداف الهى در ابعاد گوناگون و در میان ملل جهان اقدام مىکند و براى تعالى بخشیدن و شکوفایى زندگى مادى و تحقق توانگرى و رفاه همگان قیام نموده و جهت گسترش فرهنگ و دانش و بالا بردن سطح آگاهى دینى و دنیایى مردم مىکوشد.
این دورنمایى کلى از حرکت و انقلاب جهانى حضرت مهدى (عج) بود،(19).
اما علائم و نشانههاى ظهور که هر یک نویدى از نزدیک شدن ظهور آن حضرت (عج) است فراوان است که به ذکر مهمترین آنها اکتفا مىکنیم:
1- خروج سفیانى: سفیانى مردى از نسل ابوسفیان است که پیش از ظهور حضرت خروج مىکند و پس از ظهور با امام مىجنگد.
امام صادق (ع) فرمود: «ما و خاندان ابوسفیان دو خاندانى هستیم که بر سر دین خدا با هم دشمنى داریم. ما سخن خداوند را تصدیق کردیم و آنان تکذیب کردند. ابوسفیان با پیامبر (ص) مبارزه کرد و معاویه با على (ع) و یزید با حسین بن على (ع) به مخالفت برخاستند و سفیانینیز با قائم (عج) خواهد جنگید،(20).
2- خسف در بیداء: خسف یعنى، فرو رفتن و بیداء سرزمین بین مکه و مدینه است و مراد از آن فرو رفتن لشکر سفیانى در زمین است.
على (ع) فرمود: در آستانه ظهور قائم ما، مهدى (عج) سفیانى خروج مىکند. سپاه وى به سوى مدینه حرکت مىکند و چون به سرزمین بیداء مىرسند خداوند آنها را در کام زمین فرو مىبرد،(21).
3- خروج یمانى: سردارى است از یمن که قیام کرده و مردم را به حق و عدل دعوت مىکند.
امام صادق (ع) فرمود: قیام خراسانى و سفیانى و یمانى در یک سال و یک روز خواهد بود و در این میان هیچ پرچمى به اندازه پرچم یمانى دعوت به حق و هدایت نمىکند،(22).
ظاهرا خراسانى نیز دعوت به حق مىکند.
4- قتل نفس زکیه: نفس زکیه یعنى، انسان پاک.
امام باقر (ع) فرمود: «بین ظهور مهدى (عج) و کشته شدن نفس زکیه بیش از پانزده شبانهروز فاصله نیست»،(23).
5- صیحه آسمانى: ظاهرا صدایى است که در آستانه ظهور از آسمان شنیده مىشود.
امام باقر (ع) فرمود: «ندا کنندهاى از آسمان نام قائم را ندا مىکند پس هر که در شرق و غرب است آن را مىشنود،(24).
درباره تعداد یاران خاص آن حضرت کلیاتى وارد شده است مانند این که: امام باقر (ع) فرمود: سوگند به خدا، سیصد و اندى نفر بدون وعده پیشین گرد مىآیند در میان آنان پنجاه زن است،(25).
درباره ویژگىهاى یاران حضرت نیز طبق برخى از روایات خداشناسى، عبادت و بندگى، شجاعت، فرمانبرى، ایثار، زهد و سادهزیستى و نظم و انضباط از صفات آنان شمرده شده است.
نشانههاى دیگرى نیز وجود دارد که براى مطالعه در این زمینه به کتابهاى زیر مراجعه کنید:
1- ظهور نور، على سعادتپرور، نشر تشیع
2- علائم ظهور امام زمان (عج)، محمد حسین همدانى، انتشارات صحفى
3- نشانههاى ظهور، سادات مدنى، نشر منیر
4- از ولادت تا ظهور، کاظم قزوینى، ترجمه: فریدونى، نشر آفاق
5- از ولادت تا ظهور، کربى، انتشارات الهادى
6- کتابنامه امام زمان محمدپور
7- یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان رجالى تهرانى
8- ترجمه منتخب الاثر آیت اللّه صافى
9- مهدى موعود ترجمه على دوانى
10- وابستگى جهان به امام زمان لطف اللّه صافى
11- امام زمان در گفتار دیگران على دوانى
12- علائم ظهور محمد على علمى
پىنوشت
(1)) اصول کافى، چاپ آخوندى، عربى، ج اول، ص 514، باب مولد الصاحب) ع»
(2)) همان، ص 305)
(3)) جامع الرواه، ج 2، ص 464، فائده ثالثه به نقل از خلاصه علّامه (
(4)) کافى، ج 1، ص 328، ح 2، باب الاشاره و النص الى صاحب الدار) ع»
(5)) کافى، ج 1، ص 329 باب فى تسمیه من رآه) ع (، ح 1)
(6)) کافى، ج 1، ص 340، ح 91)
(7)) شیعه در اسلام، علامه طباطبایى، ص 148، چاپ اول (
(8)) سنن ترمذى، ج 3، ص 343، چاپ مدنیه، مسند احمد، ج 1، ص 673)
(9)) سنن ابن ماجه، ج 2، ص 829)
(10)) همان، ص 8631)
(11)) المستدرک على الصحیحین، ج 4، ص 855)
(12)) همان (
(13)) سنن ابى داود، ج 4، ص 701)
(14)) فرائد السمطین، ج 2، ص 334، چاپ جدید (
(15)) بحارالانوار، ج 32، ص 133)
(16)) شورى، آیه 32).
(17)) بحارالانوار، ج 52، ص 366، ح 641).
(18)) بحارالانوار، ج 52، ص 312).
(19)) براى آگاهى بیشتر ر. ک: عصر ظهور، على کورانى، ترجمه عباس جلالى، انتشارات سازمان تبلیغاتاسلامى (
(20)) بحارالانوار، ج 52، ص 281)
(21)) ینابیع الموده، قندوزى، چاپ بصیرتى، ص 724)
(22)) کتابالغیبه، نعمانى، ص 252)
(23)) الارشاد، ج 2، ص 473)
(24)) کتاب الغیبه، نعمانى، ص 252)
(25)) بحارالانوار، ج 52، ص 322)
///////////////////////////
(2)
امنیت مقوله اى است که دو پایه دارد:
1. پایه خارجى که مقابله و برنامه ریزى در جهت مقابله با تهدیدهاى خارجى است.
2. پایه داخلى که مقابله با آسیب هاى اجتماعى داخلى است.
حکومت جهانى حضرت مهدى (عج) بساط حکومت ها و دولت هاى مختلف که یکى یا چند کشور قدرتمند باشند و بقیه کشورها ضعیف و زیر دست و به طور کامل برچیده مى شود. بنابراین هیچ گونه تهدیدى در روابط خارجى وجود ندارد و صلح جهانى مبتنى بر عدالت و معنویت در سراسر جهان برقرار مى شود. در این حکومت، حاکمان و دولتمردان سراسر جهان و ملیت ها، نمایندگان و کارگزاران حضرت هستند.
از سوى دیگر به دلیل برقرارى کامل عدالت در سراسر گیتى و از آنجا که حکومت جهانى براساس تدبیر و عقل و معنویت اداره مى شود. آسیب هاى اجتماعى نیز در داخل جامعه بشرى به صفر مى رسد زیرا علت اساسى آسیب هاى اجتماعى ظلم اجتماعى با احساس ظلم است که در این حکومت منتفى است. بنابراین به دلیل استقرار کامل معنویت و عدالت در سراسر جهان، بساط جنگ برچیده مى شود و امنیت (خارجى و داخلى) و صلح جهانى جهان را پر مى کند.
یکى از خواست هاى بنیادین بشر خسته ى امروز، یافتن دور نمایى از آینده اى روشن و پر امید است که از بدو پیدایش انسان و هبوط حضرت آدم تاکنون، بشارت فرا رسیدن آن داده شده است: آینده اى درخشان که شکوه و عظمت آن دل هاى مالامال از انتظار و شوق را مدهوش خود کرده و همین جذابیت، بستر طرح پرسش هاى گوناگونى درباره ى آن شده است. یکى از این پرسش ها درباره ى آثار و تحولات ظهور و موعود ادیان است. باید گفت در این دوره بشر شاهد تحولات شگرفى در زمینه هاى مختلف خواهد شد که همگى در راستاى تکامل جامعه ى بشرى قرار دارند لذا نخست لازم است تصویر روشنى از واژه ى تکامل داشته باشیم و سپس به جنبه هاى مختلف آن بپردازیم.
باید توجه داشت هر موجودى زمینه ها و استعدادهاى وصول به فعلیت هایى را دارد که متناسب با آن و سازگار با طبیعت و سرشت و استعدادهاى درونى اش هستند از این رو کمال هر چیز عبارت است از: «رسیدن شىء به فعلیت و وضعیتى که با آن ملایم و سازگار باشد»(1)
بنابراین تکامل بشر و جامعه بشرى به معناى شکوفا شدن و به فعلیت رسیدن همه امکان ها و استعدادها و ظرفیتهاى آن است. از طرفى باید توجه داشت که بشر و جامعه بشرى داراى استعدادهاى متعدد و متنوعى است که تکامل حقیقى با شکوفایى و به فعلیت رسیدن همه آنها تحقق مى یابد. از آنجا که بشر موجودى دو بعدى است برخى از این استعدادها و در نتیجه برخى از این ابعاد تکامل ناظر به زندگى مادى وبرخى دیگر ناظر به بعد معنوى و اخلاقی بشر است.
از این رو تکامل حقیقى بشر که وعده ى تحقق آن در عصر ظهور آورده شده است همه ى جنبه هاى حیات بشرى را در بر مى گیرد و پاسخ گوى همه ى نیازها و خواسته هاى وى چه در دایره ى امور معنوى و چه در قلمرو امور مادى خواهد بود. در این مقاله مى کوشیم تا دورنمایى از مهم ترین ابعاد جامعه ى بشرى در آن عصر طلایی را به کمک احادیث و روایات به دست آوریم.
1. تکامل فکرى:
در زمان ظهور و بر پایى دولت کریمه امام زمان (عج) سطح اندیشه و فکر مردم به نحو چشم گیرى بالا مى رود. امام باقر (ع) در این باره مى فرماید: «اذا قام قائمنا وضع الله یده على رئوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت به احلامهم وقتى که قائم ما قیام مى کند خدا دست لطفش را بر سر بندگان مى نهد و بدین وسیله عقل هاى پراکنده ى آنها را جمع مى کند و اندیشه ى آنان را به حد کمال مى رساند»(2)
2. رشد معنویت و اخلاق:
یکى دیگر از جنبه هاى تکامل بشرى در عصر موعود را مى توان در وادى معنویت و اخلاق جست و جو کرد. متأسفانه در دنیاى کنونى در کنار توسعه ى صنایع و علوم شاهد روند نزولى سیر بشریت در حوزه ى اخلاق بوده ایم اما در آن دوران طلایی رشد جنبه هاى مختلف حیات بشرى چه مادى و چه معنوى متوازن خواهد بود.
امام حسن (ع) مى فرماید: خداوند در آخر الزمان مهدى را بر مى انگیزد و کسى از منحرفان و فاسدان نیست مگر این که اصلاح گردد(3)
حضرت امیرالمؤمنین (ع) از رخت بر بستن بدى ها و ناراحتى ها و جایگزین شدن خیر و نیکى به جاى آن در این دوران خبر مى دهد»(4)
و در جاى دیگر مى فرماید: «و لذهب الشحنا من قلوب العباد کینه توزى از دلهاى بندگان خارج مى شود»(5)
همه ى این امور از استقرار و بسط اخلاق و معنویت حکایت دارد.
3. رشد علم و فرهنگ اسلامی:
از دیگر موارد پیشرفت و تکامل بشرى در این دوران، بالا رفتن آگاهى هاى دینى و مذهبى همگان است. امام باقر (ع) مى فرماید: «در روزگار مهدى به اندازه اى به شما حکمت و فهم داده خواهد شد که یک زن در خانه اش به طریق کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت مى کند»(6)
4. جهان شمولى اسلام (دین حق)
یکى دیگر از جنبه هاى تکامل بشرى در عصر موعود، رشد و توسعه و فراگیر شدن آیین حق (اسلام) خواهد بود. در این دوران، ادیان دروغین و ساخته ى اوهام بشرى و نیز ادیان تحریف شده رخت بربسته و پرتو دین حق سراسر پهناى این کره ى خاکى
را در خواهد نوردید.
امام باقر (ع) در تفسیر آیه ى سى و سوم سوره ى توبه مى فرماید: «در آن زمان کسى باقى نمى ماند، مگر آن که به رسالت محمد (ص) اعتراف و اقرار کند»(7)
5. شکوفایى اقتصاد و رفاه اجتماعى
در پرتو تحول فرهنگى و اخلاقی بشر و رشد تقوا و نیکى ها، نعمت هاى الهى از هر سو بر بندگان سرازیر مى شوند، زیرا این وعده ى تخلف ناپذیر پروردگار است: «لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض اگر مردم شهرها و دیارها ایمان آورند و تقوا پیشه کنند، ما برکات زمین و آسمان را بر آنان مى گشاییم».
در پرتو این عنایت الهى است که از آرزوهاى دیرین بشرى، که همان برچیده شدن و ریشه کن شدن فقر است، تحقق مى یابد. پیامبر گرامى اسلام (ص) در این باره مى فرماید: «هنگامى که حضرت مهدى ظهور کند اموال و زکات ها را در کوچه ها مى برند، ولى کسى پیدا نمى شود که حاضر به دریافت آنها باشد»(8)
آرى در این عصر طلایی، فقر رخت بربسته و هیچ ویرانه و ویرانه نشینى باقى نمى ماند.
امام باقر (ع) در این باره مى فرماید: «حکومت او شرق و غرب جهان را فرا خواهد گرفت و گنجینه هاى زمین براى او ظاهر مى گردد و در سرتا سر جهان جاى ویرانى نخواهد ماند، مگر این که آن را آباد خواهد ساخت»(9)
6. تکامل علمى و تکنولوژى و پیشرفت برق آساى علوم و فنون:
در این عصر، پیشرفت تکنولوژى و علوم به گونه اى برق آسا و غیر قابل مقایسه با دنیاى کنونى خواهد بود، به گونه اى که همه ى دستاوردهاى خیره کننده ى جهان بشرى کنونى و آینده در برابر آن بسیار اندک و ناچیز است.
امام صادق (ع) در این باره مى فرماید: دانش بیست و حرف (شاخه و شعبه) است و مجموع آنچه پیامبران آورده اند دو حرف است و مردم تا آن روز بیش از آن دو حرف را نمى دانند و چون قائم قیام کند، بیست و پنج حرف بقیه را بیرون مى آورد و در میان مردم منتشر مى سازد و بدین سان مجموعه ى بیست و هفت جزء دانش را نشر مى دهد»(10)
ما با مراجعه به روایات مى توانیم به دورنمایى از برخى از پیشرفت هاى علمى و صنعتى دست یابیم که به آنها اشاره مى کنیم.
الف) پیشرفت صنایع و حل مسئله ى انرژى: امام صادق (ع) مى فرماید: «هنگامى که قائم ما قیام کند، زمین به نور پروردگارش روشن مى شود و بندگان خدا از نور آفتاب بى نیاز مى شوند»(11)
از این تعبیر چنین بر مى آید که مسئله نور و انرژى آن چنان حل مى شود که در روز و شب از پر قدرت ترین نورها، که مى تواند جانشین آفتاب گردد، بهره مى گیرند و این شاید در سایه ى استقرار یک سیستم تکامل یافته ى انرژى اتمى با تصفیه ى کامل از تشعشات زیانبار آن تحقق یابد، امرى که در حال حاضر بزرگ ترین مشکل استفاده از این انرژى است(12)
ب) پیشرفت پزشکى: در آن عصر هیچ بیمارى بدون درمان باقى نمى ماند.
امام باقر (ع) در این باره مى فرماید: «هر کس قائم اهل بیت مرا درک کند، اگر به بیمارى دچار باشد، شفا یابد و چنانچه دچار ناتوانى باشد، توانا و نیرومند مى شود»(13)
و در برخى روایات از ریشه کن شدن بسیارى از بیمارى ها خبر داده شده است که چه بسا تحقق آن در پرتو عنایات الهى قابل تفسیر باشد.
امام سجاد (ع) در این باره مى فرماید: «هنگامى که مهدى قیام کند، خداوند متعال هرگونه بیمارى را از جامعه شیعیان برطرف مى کند»(14)
ج) گسترش و پیشرفت وسایل مخابراتى و ارتباط جمعى: یکى دیگر از جنبه هاى پیشرفت بشرى در این عصر را مى توان در حوزه ى وسایل مخابراتى و ارتباط جمعى دانست که نمونه هاى فعلى آن در جامعه ى کنونى به صورت رادیو و تلویزیون و ماهواره ها و غیره است که گسترش و رشد مضاعفى پیدا خواهند کرد.
امام صادق (ع) مى فرماید: «در زمان قائم، شخص مؤمن در حالى که در مشرق به سر مى برد، برادر خود را که در مغرب است دیده و نیز آن که در مغرب است، برادر خویش را در مشرق خواهد دید»(15)
و نیز مى فرماید: «چون قائم ما قیام نماید خداوند
گوش و چشم شیعیان ما را چنان تقویت مى کند که بین آنها و امام (ع) پست و پیک وجود نداشته باشد به گونه اى که وقتى امام با آنها سخن
مى گوید آنان مى شنوند و او را مى بینند و امام در جایگاه خود قرار دارد»(16)
امام باقر (ع) نیز مى فرماید: «چون قائم قیام کند در هر منطقه اى از مناطق از مناطق زمین مردى را (به عنوان نماینده) مى فرستد و مى گوید: دستورالعمل تو در کف دست توست چنانچه امرى برایت پیش آمد که آن را نفهمیدى و حکمش را ندانستى به کف دست خود نگاه کن و بر طبق آنچه در آن است عمل نما»(17)
د) پیشرفت کشاورزى: یکى دیگر از جنبه هاى پیشرفت بشرى در این عصر رشد و توسعه کمى و کیفى دانش و محصولات کشاورزى است.
امام على (ع) در این باره مى فرماید:(18) «حضرت مهدى (عج) شرق و غرب زمین را تسخیر مى کند بدى ها و ناراحتى ها را بر طرف مى کند و خیر و نیکى جاى گزین آن مى شود به طورى که یک کشاورز از هر من) 3 کیلو) صد من محصول به دست مى آورد همان گونه که خدا فرمود: «در هر سنبلى صد دانه عمل مى آید و خداوند براى هر کس که اراده نماید زیادتر مى کند»(19)
البته این امر با دستاوردهاى کنونى بشر در زمینه ى ژنتیک و کاربرد آن قابل هضم است.
7. گسترش عدالت:
یکى از تلخ کامى هاى بشر در طى قرن ها فقدان عدالت فراگیر و حاکمیت ظلم و ستم و تبعیض بوده امرى که ناامیدى و سرخوردگى بشر تشنه عدالت را به دنبال داشته است اما این وعده ى پروردگار است که در این عصر براى نخستین بار در کل طول عمر زمین و زمینیان بساط ظلم و ستم و تبعیض برچیده مى شود و ذائقه ى بشر تشنه ى عدالت حلاوت شهد دل انگیز عدالت را خواهد چشید.
امام جواد (ع) مى فرماید: «یملأ الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد پس از آن که از ظلم و ستم لبریز شده باشد»(20)
در پرتو خورشید فروزان عدالت هر صاحب حقى به حقش خواهد رسید و دستگاه قضاوت حضرت (عچ) این امر را سامان خواهد داد. حضرت امام باقر (ع) در این باره مى فرماید: «پس از ظهور مهدى (عج) هیج حقى از کسى بر عهده دیگرى باقى نمى ماند مگر آن که حضرت آن را باز مى ستاند و به صاحبش مى دهد»(21)
8. امنیت عمومى
یکى از مهم ترین مؤلفه هاى به وجود آمدن جامعه اى پیش رفته و پویا استقرارامنیت همه جانبه و فراگیر و پایدار است امرى که به لحاظ اهمیت آن در روایات ما نعمتى الهى معرفى شده است و این خواسته ى بشرى به نحو فراگیر و همه جانبه تنها در عصر موعود متحقق خواهد شد.
امام باقر (ع) در این باره مى فرماید: «در این زمان پیر زن ناتوانى از مشرق زمین به مغرب مى رود در حالى که هیچ کس متعرض او نمى شود».
و در برخى از روایات دایره ى امنیت و حوزه ى آن حتى فراتر از انتظارات معمول بشرى تعریف شده است.
امام على (ع) مى فرماید: «هرگاه قائم ما قیام کند آسمان باران خود را مى بارد و درندگان با چارپایان از در آْشتى وارد مى شوند و با انسانها کارى ندارند تا جایى که زنى از عراق به شام مى رود بدون این که ذره اى او را نگران سازد یا از درنده اى بترسد»(22)
این ها نمونه هایى از جنبه هاى تکامل بشرى در عصر ظهور منجى عالم امکان است که دورنمایى از دورانى طلایی و لبریز از معنویت و رفاه است که پاسخ گوى همه ى خواسته ها و انتظارات بشر در طول اعصار متمادى و بسیار فراتر از آن مى باشد برهه اى از زمان که همه ى استعدادها ى بشر به فعلیت و شکوفایى خواهد رسید. به امید آن که دیدگان ما به قامت دل رباى موعود عصرها و نسل ها منور گردد.
پىنوشت
(1)) احمد واعظى انسان از دیدگاه اسلامی، ص 149 انتشارات سمت، چاپ اول، 7731).
(2)) کلینى الکافى، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه چاپ چهارم، ج 1 ص 52).
(3)) نجم الدین طبسى، چشم اندازى از حکومت مهدى، چاپ سازمان تبلیغات اسلامی، ص 206، به نقل از متن الرحمان، ج 2، ص 42 و اثبات الهداه، ج 3، ص 425).
(4)) همان، ص 230 به نقل از الشیعه و الرجعه، ج 1، ص 761).
(5)) محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 613).
(6)) همان، ج 53، ص 253).
(7)) محمد بن مسعودعیاشی، تفسیر عیاشى، تهران، چاپخانه علمیه، ج 2، ص 78).
(8)) نجم الدین طبسى، همان، ص 222 به نقل از عقدالدرر، ص 661).
(9)) امین الاسلام طبرسى، اعلام الورى، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، قم، چاپ سوم، ص 364).
(10)) محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، 1404 ق، ج 52، ص 633).
(11)) علامه زین الدین على بن یونس نباطی بیاضى، الصراط المستقیم، نجف اشرف، انتشارات کتابخانه حیدریه، چاپ اول، بى تا (.
(12)) ناصر مکارم شیرازى، مهدى انقلابی بزرگ، انتشارات هدف، قم، ص 277، بى تا (.
(13)) محمد باقر مجلسى، همان، ج 52، ص 533).
(14)) همان، ص 713).
(15)) همان، ص 193).
(16)) همان، ص 632)
(17)) نعمانى، الغیبه، ص 913).
(18)) نجم الدین طبسى، همان، ص 230، به نقل از الشیعه والرجعه، ج 1، ص 761)
(19)) بقره، آیه 162).
(20)) محدث نورى، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه ال البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، ج 12، ص 283، بى تا (.
(21)) محمد باقر مجلسى، همان، ص 422).
(22)) همان، ص 613).
//////////////////////////////////////////////////
(3)
در کتاب منتخب الاثر عناوین ذیل را مشاهده مى کنیم که همگى بر پیشرفت و رشد علوم آن روزگار دلالت مى کنند:
1- باب سوم در این که زمین کنوز و معادن خود را اظهار مى کند. در این باره ده حدیث است. از باب نمونه: موسى بن جعفر (ع) فرمود: براى آن حضرت گنجینه هاى زمین ظاهر مى شود و هر امر دورى، براى ایشان نزدیک مى گردد.
2- باب چهارم: در این که برکات سماوى و ارضى و غیر این دو ظاهر مى شوند و در آن 12 حدیث است. از باب مثال: پیامبر (ص) فرمود: در زمان آخر امتم مهدى خروج مى کند و حال آن که باران او را سیراب و زمین نباتاتش را بر وى عرضه مى کند.
3- باب یازدهم در این که زمین در دولت وى عمران مى یابد. در این زمینه 5 حدیث وارد شده است. از آن جمله: حضرت فرمود: روى زمین خرابى باقى نمى ماند مگر این که مهدى آن را آباد مى کند.
4- باب دوازدهم در این که امور در عصر ایشان تسهیل پیدا کرده و عقول مردم هم تکامل پیدا
مى کند و در آن 7 حدیث نقل شده است.
احادیث و دلایل زیادی وجود دارد که پس از ظهور امام زمان علیه السلام عده از انسانهای نیک و بد اقوام گذشته و یا صدر اسلام به دنیا باز گردانده می شوند که اصطلاحا رجعت گفته می شود اکنون به توضیحی در این باره می پردازیم.
از امام صادق (ع) درباره آیه: (ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین) پرسش شد، حضرت در پاسخ فرمود: ذلک فى الرجعة این آیه در مورد رجعت است.) 11 (
. همچنین آن حضرت فرمود: لیس منا من لم یؤمن بکرمنا، هر کس به رجعت ما ایمان نداشته باشد، از ما نیست.) 12 (
گر چه ممکن است به جهت محدودیت علم و ادراک ما نتوان به طور قاطع غرض و هدف اصلى از رجعت را ذکر کرد، اما با توجه به مجموع احادیثى که در مورد رجعت به ما رسیده است شاید بتوان اهداف ذیل را از جمله مواردى دانست که لزوم تحقق رجعت را توجیه مى کند:
1. رجعت با هدف نشان دادن عزت اسلام و ذلت کفر و شرک از سوى خداوند صورت مى گیرد، بدین معنا که بازگشت به دنیا در زمانى به وقوع مى پیوندد که دین خدا بر سراسر جهان حاکم شده، زمین و آنچه در آن است، یکسره در اختیار مؤمنان و خدا جویان قرار گرفته و کافران و ستم پیشگان خوار و ذلیل خواهند گشت.
بدیهى است که چنین حادثه اى هر انسان دیندارى را شادمان و خرسند و تبهکاران و کافران را به رنج و اندوه فرو خواهد برد. از این رو خداوند مهربان و حکیم، گروهى از مؤمنان راستین و شمارى از کافران سرسخت را در آن روز به جهان باز مى گرداند، تا آنان از دیدن شکوه و عظمت اسلام و حاکمیت مؤمنان به وجد آیند و کافران نیز بر اثر مشاهده شوکت و قدرت پیروان دین خدا خشمگین و اندوهناک گردند و همگان در یابند که وعده الهى تخلف ناپذیر است. و این خود عذابی برای کافران و پاداشی برای نیکوکاران است.
2. گذشته از این که ممکن است افراد با ایمان در این بازگشت به مقاماتى دست یابند که تنها در هنگام سیطره کامل اسلام مى توانند به آن مقامات برسند،
پىنوشت: (از آنجا که این مقاله به مقدار زیادی تلخیص شد ممکن است متن تعدادی از پی نوشتهای پایین در مقاله بالا وجود نداشته باشد)
1. المسائل السرویه، شیخ مفید، ص 32، المطبعة مهر، ناشر: المؤتمر العالمى.
2. رسائل الشریف المرتضى، ج 1، ص 125، تحقیق سید مهدى رجایى، ناشر: دار القرآن، 1405 ه. ق، مطبعة السید الشهداء.
3. بحار الانوار، ج 53، ص 122- 144، الطبعة الاولی، 1405 ه. ق، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات بیروت.
4. همان، ص 139- 136.
5. به نقل از همان، ص 121.
6. الایقاظ من الهجعه، باب دوم.
7. بحار، ج 53، ص 53.
8. سوره نحل، آیه 87.
9. بحار، ج 53، ص 122- 144.
10. الایقاظ من الهجعة، باب دوم، دلیل سوم.
11. بحار، ج 53، ص 56.
12. همان، ج 53، ص 92.
13. همان، ج 53، ص 136- 139.
14. مجمع البیان، ج 1، ص 322.